بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

اتفاق امروز قشنگ ترین حس معنوی رو در دلم زنده کرد 

 

خدایا 

بزرگیتو شکر 

معجزه هاتو شکر 

عشقت رو شکر 

که در اوج نا امیدی بهم ثابت می کنی چقدر کوچیکم در برابر وسعت قدرت تو 

 

خدایا 

هیچی ندارم بگم 

هیچییییییییییییییی نمیتونم بگم 

اما نوشتم تا همیشه اشکای شوق امروزم رو به خاطر بسپارم 

 

اشکایی که از فرط عشق ریختم 

در برابر تو....در برابر خانواده ام.... در برابر تصویر پدرم.... 

ممنون که امروزی رو در تقدیرم قرار دادی 

ممنون 

 

پ.ن: اینم از نتیجه ای که منتظر بودم....قبول شدم....

پروردگار مهربانم 

حال که لذت وصال عشق را از لحظه هایم زدودم 

توان هر لحظه عاشق زندگی بودن را به دنیایم ببخش 

 

لذت غریب هر روز را به تمامی زندگی کردن! 

 

شاید این غایت هر آرزویی باشد و من ندانم.... 

 

 

پ.ن:یاور مومن لحظه هایم....در غیابت به قلبم هم شک کردم اما....صبورانه انتظار می کشم.... انتظاری بی هدف....حتی نمیدانم در نهایت این جاده انتظار چه چیز را می کشم....فقط می دانم منتظرم....شاید منتظر معجزه ای از خدا....و نه از تو!.... و چه بیقرارم وقتی تو نیز در این انتظار همراهیم نمی کنی.... من اشک چشمانت را هنوز هم باور دارم.... من بیتابی دستانت را حس می کنم....حتی از ورای این فاصله ها.... من صدای قلبت را می شنوم.... حتی در غربت این تنهایی ها.... من دوستت دارم و این تنها عهد باقی مانده ی میان ماست.... دوست داشتن در عین جدایی.... و ما چه ساده بازیچه ی دنیا شدیم و بازی خوردیم..... من هستم.... دور اما نزدیک.... و همچنان منتظر لطف خدا....

قدم قدم فاصله تو ازم بگیییییر 

اشاره کن فقط بهم بگو بمیییییر 

اشاره کن به ثانیه 

به لحظه ی اومدنت 

 

به عطر خوب بودنت 

بوی تنت بوی تنت 

 ...... 

 

من از تاریکیه شبهای  سرما سوز می ترسم 

از این تنهاییه تکراریه هر روز می ترسم 

من از شب سایه های پشت هر دیوار می ترسم 

از این تخریب و فرسایش از این آوار می ترسم 

 

بدون تو نمی میرم فقط با مرگ درگیرم 

بدون مرهم دستات یه زخم کهنه و پیرم 

 

نمی تووووونم.... نمی میرممممم....فقط با مرگ درگیرم 

نمی مووووونم.... می دونم.... از این تکرار دلگیرم.... 

 

 

وقتی نیستی....وقتی دوری....وقتی اینقدر دور میشی که فقط و فقط یه خاطره ای بیشتر و بهتر از هر لحظه ی دیگه عشق رو عاشقی می کنم....وقتی تو بی خبری.... وقتی تو هیچ نمی شنوی.... وقتی نیستی.....  

 

زندگی بازی غریب قدرت هاااااست 

اما کاش یادمون نره بازنده و برنده هرگز معلوم نیست 

بازی دنیا دو سر برده اما وقتی بفهمی چی بردی! 

یکی مثل تو منطقت رو 

و یکی مثل من احساسش رو 

... 

چه فرق می کنه 

مهم بردنه 

 

 

دلم برای آغوشت پر می زنه....