بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

دلم دریای آتیشه 

دارم میسوزم از این تب 

تووو آغوش یکی دیگه 

چرااااا تو فکرتم هر شب؟ 

 

تو هم شاید شبیه من 

گرفتاری و بی تابی 

توووو آغوشه یکی دیگه 

به یاد من نمی خوابی!!! 

 

نگاهش می کنم انگار 

همه دنیامو گم کردم 

نمیدونه که تووو چشماش 

به دنبال تو می گردم 

 

میاد دستامو میگیره 

بهم میگه:چقدر سردی 

منم می خندم و میگم 

عزیزم اشتباه کردی! 

 

خیال دیدن چشماااات 

منو راحت نمیزاره 

دلت یه عمره احساس رو 

به قلب من بدهکاره 

 

تو هم شاید شبیه من 

یه جایی اشتباه کردی 

دلت پیش منه اما 

نمی تونی که برگردی 

 

پشیمون میشی و انگار 

شب و روزاتو گم کردی 

مث من که شب و روزم 

داره رد میشه با سردی 

 

یه رازی بین ما بوده 

که ما رو دور کرد از هم 

ولی یادت توی قلبم 

نمیزاره ازت رد شم! 

 

حالا که قسمت این بوده 

به یادت اشک میریزم 

از اینجا تا ته دنیا 

من از عشق تو لبریزم 

  

 

حالا که قسمت این بوده  

باید همخونه شم با غم 

که بعد از تو نمی تونم 

واسه یک لحظه عاشق شم!!! 

 

 

دلم که میگیرد 

نه شلوغیه خانه آرامم می کند و نه انزوای اتاقکم 

 

دلم که میگیرد 

دستهایم را به سوی مهربانیت می گشایم و  

با همه ی امیدم چشم انتظار می نشینم 

 

چشم انتظار گوشه چشمی از جانب تو 

تنها همین برایم کافیست 

 

در این شب عزیز 

نه برآورده شدن خواسته هایم را آرزو میکنم 

و نه از نداشته هایم برایت قصه ی هزار و یک شب می خوانم 

امشب 

فقط و فقط میخواهم حس حضورت را برای ثانیه ای به این روح خسته ببخشی 

تا جان تازه ای بیابد برای اطاعت 

 

امشب می خواهم یک بار دیگر عشق بندگی ات را در قلبم برویانی 

میخواهم دوباره عاشقم کنی 

 

مهربان ترینم... 

خدای بخشنده ی حکیم 

همین که هستی....همین که کفایتم می کنی 

برای منه سراسر تقصیر 

بزرگترین نعمت است 

نعمتت را برایم همیشگی کن 

 

آمین....