بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

تو فراموش کردی آری....حرفهایی را که آتش به جانم کشید از یاد بردی و من با تلنگری ساده دوباره ات در آن ها سوختم و باز هم خاکستر شدم لرزیدم تمام احساسم دوباره لرزید من چه مصیبتی را از سر گذرانده ام میبینی؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد