بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

متاسفم واسه خودم

همیشه دوره خوشى هام کوتاه بوده....

تا اومدم بخندم اشکم در اومد....


حالا حقیقت تلخ ترى رو به رخم کشید دنیا....

تا حالم خوبه و بى حوصله نیستم و طاقت سنگ صبور شدنشون رو دارم ادم خوبیم

اما واى به روزایى که من خوب نیستم و نیاز به حضور دارم....

جالب اینجاست که اصرار هم دارن که نگو میخوام تنها بمونم


اره اخلاقم گند شده

اما ترجیح میدم اینطور باشم و همیشع حس نکنم چقدر خودم تنهام

وقتى نمیتونید تنهاییى منو پر کنید از من انتظار صبورى نداشته باشید



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد