بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

حالا که به روزهاى پایانى کار و شلوغى میرسم ترس وجودم رو گرفته....

وفتى درگیرى هام تمام شه چطور چشم روى نبودن هات ببندم؟؟؟


نه

این اشک نیست که از چشمام می ریزه....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد