بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

یه نقطه هست اسمش انتهای طاقته

تا قبلش می سوزی و می سازی.... یه جاهایی سر ریز میشی عصبانی میشی دعوا م یکنی قهر می کنی سکوت می کنی اما می مونی....

دوباره زمان آرومت می کنه یا شایدم دست یه دوست دوباره تو رو بر می گردونه 

اما یه نقطه هست اسمش انتهااااااای طاقته

توی این نقطه یه صدا میاد.... یه چیزی میشکنه.... یه چیزی که دیگه قابل بند زدن نیست....

دیگه جبران نمیشه

دیگه فراموشت نمیشه

دیگه حال داد و بیداد و قهر و حتی سکوت نداری

توی این نقطه فقط هر چی داری میزاری توی کوله بارت و .... میری

یه جوری آروم که هییییییچ کس صدای رفتنت رو نشنوه

دیگه مهم نیست رفتنت چطور براشون تعبیر شه

مهم اینه که بری و خط بزنی و رها کنی

چون دیگه طاقتش رو نداری

چون.... یه نقطه هست که اسمش انتهای طاقته


پ.ن: خیلی دوسش داشتم و دارم.... خیلی قبولش داشته و دارم..... روی اسمش قسم خورده و می خورم..... اما توی نقطه ی انتهای طاقتم..... قلبم بیش از این طاقت زخم خوردن از یه دوست رو نداره..... یه روز توی یه همچین نقطه ای فهمیدم حق نیست از عشق تا این حد آسیب ببینم..... امروز فکر میکنم حقم نیست از یه ارتباط دوستی سهمم این همه سوال و زخم باشه..... برای خودم و برای هر چیزی که در این نقطه از دست میدم میسوزه اما..... بهترین کار رها کردنه..... باید قوی باشم تا قلبم بهانه نگیره دلتنگ نشه و بپذیره..... شاید یه مدت برم..... شاید محل کارم رو عوض کنم.....نمیدونم....ولی باید رها کنم.....

آدمها، آدمهای سابق نیستند

و روزگار هم آن روزگار قدیم نیست

گرچه در گذشته هم دغدغه ها و غم ها کم نبود اما معرفتی بود که امروز فقط یک خاطره شده

آنقدر روز و روزگار پر مشکل و سخت و غمناک سپری می شود که مجالی برای با معرفت بودن آدمها نگذاشته

دلم می سوزد

دلم برای دلهایی که در کنار هم و از فرط عشق نسبت به هم می سوزند اما در گیر و دار روزگار با کج فهمی ها عشق خود را به اشتباه چیزی شبیه لجبازی نشان می دهند می سوزد

دلم برای آدمهای پر مهری که مهرشان موجب سرخوردگیشان شده می سوزد

دلم برای معرفت هایی که هنوز باقی مانده اما اشتباه تفسیر می شود می سوزد


دوست دارم به هیچ چیز فکر نکنم

به خودم هم

روزگار چندان دوست داشتنی نمی گذرد

اما امیدوارم که بگذرد.... امیدوارم شرایط تغییر کند.... امید دارم به روز و روزهایی کمی عاشقانه تر، کمی ساده تر، کمی مهربان تر