بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

سی و دو

خدای من 

یگانه قدرت هستی 

 مهربون ترین عالم 

 

نمیدونم این اتفاق به پاداش کدوم کار نیکم گذاشته شد 

اما هر چی بود....شکرت! 

 

خدایا 

شکرت که سلامت نگه اش داشتی 

شکرت که حتی خونی از بینیش نریخت 

شکرت که هیچ کس هیچیش نشد 

 

خدایا 

خدایا 

خدایا 

چطور صدات بزنم که بدونی با همه ی وجودم با همه ی توانم غرق عشق بی انتهات هستم 

به کدوم اسمت بخونمت که بتونه نهایت لطفت رو نشونم بده؟؟؟؟ 

 

منت سرم گذاشتی 

به من گناهکار قدر نشناس منت گذاشتی 

 

مهربونم 

خودت محافظش باش 

من دست تو سپردمشاااااااااااااا 

 

و ان یکاد توی ماشین خیالم رو از هر اتفاقی راحت میکنه 

خدای من 

خودشو سالم نگه دار 

 

همه ی ضررا فدای یه تار موش 

فدای یه نگاه آرومش 

فدای تک تک نفساش 

خودشو حفظ کن 

 

به خاطر من....

نظرات 1 + ارسال نظر
ناری چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

سلام دوست من..
خدا رو شکر که شاکری و خوشحال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد