بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

 

 

دلم یه اتاق می خواد با یه پنجره بزرگ رو به نور...رو به گرما 

دلم یه عالمه هوای تازه می خواد تا ریه هام پر شه از زندگی 

دلم یه میز میخواد خالی خالی با یه صندلی که حرکت آرومش زمزمه های منو همراهی کنه 

 

دوست دارم روی میزم چند تا خودکار داشته باشم که رنگاشون ساعت ها منو به خودش مشغول کنه....آبی....قرمز....صورتی...سبز....بنفش....نارنجی....مشکی... و البته زرد... 

 

دوست دارم داغی آفتاب روی تنم بشینه و دلم پر از امید بشه و ورق بزنم صفحه های کتاب رو 

 

دوست دارم وقتی یاد خاطره هاش منو به روزای رفته می بره،رومو به باغچه ی پر گل بیرون پنجره کنم و به همه ی دنیا لبخند بزنم و زیر لب بگم:" هدیه ی عشق همین خاطره هاست....همین که میدونم رفته و من نمیتونم صاحبش باشم و درست به همین دلیل ساده،اون تا ابد با من می مونه و من به عشقش روزها رو میگذرونم"  

 

دوست دارم همیشه چشم به راه باشم تا شاید یه روز حضور مردونه اش توی قاب پنجره،تعبیر رویای شیرین انتظارم باشه....دوست دارم حتی همین آرزوی محال هر نفس با من باشه....که میاد....که من نگاهم رو فرش قدم هاش میکنم و دل به آغوشش میسپارم....

 

دوست دارم وقتی غرق لذت زندگی میشم خدا رو صدا کنم و بهش بگم:"مهربون ترینم دوستت دارم و بهت نیازمندم پس هم اکنون به قلبم بیا" و بعد روحم رها شه از این اسارت.باورم بشه که میتونم با اون عشق ازلی حرف بزنم و همراهیشو فریاد کنم.... 

 

"زندگی چیه جز همین لذت های ساده اما عمیق؟؟؟!" 

 

  

 

***چشم های بریدا پر از اشک بود. به بخش دیگرش افتخار میکرد... 

- «جنگل این را به من آموخت:که تو هرگز مال من نمیشوی.و برای همین،برای همیشه تو را خواهم داشت. تو امید روزهای تنهایی من،اضطراب لحظه های تردید من و یقین لحظه های ایمان من هستی....تمام زندگی ام به یاد تو هستم و تو هم.اینطوری،ما غروب ها، پنجره های بارانی و چیزهایی را به یاد داریم که همیشه خواهیم داشت،چون نمیتوانیم صاحب آن ها شویم... مرا هرگز فراموش نکن!» 

 

 

پ.ن:یه روز....یه خونه ای میسازم به سلیقه و میل خودم....با یه پنجره ی بزرگ رو به آفتاب....و یه باغچه ی پر گل....یه خونه که بوی عطر خاکش مستم کنه....و من هر روز آرامش رو توش زنده کنم....بلاخره یه روز من به این آرزوی دیرینه میرسم....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد