بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

پبش از تمام شدن سال می آیی 

پیش از تمام شدن ماه 

پیش از تمام شدن هفته 

پیش از تمام شدن این روز 

پیش از مرگ این لحظه... 

 

پیش از این که به گریه بیفتم 

سرانجام می آیی... 

 

پیش از این که این شعر به پایان رسد 

پیش از آن که مرگ از راه رسد... 

 

تو پیش از عشق 

تو پیش از مرگ 

تو از همه زودتر خواهی رسید... 

 

پ.ن:میدونم می آیی.... برای اومدنت با خدا دو تا عهد بستم.... دو تا قول خیلی سخت بهش دادم و شرط کردم که این دو کار رو برای اون و به خاطر رضایتش انجام میدم تا تو زودتر بیای.... میگن خدا عشق میکنه که بنده اش باهاش شرط ببنده....برای اومدنت این راه سخت که هیچ،سخت تراشم میرم....فقط بیا و تمام کن این سیاهی ها رو....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد