بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

قمار خطرناکیست این عشق 

به کدام سو رو کنم که مهره ی دو سر سوخته نباشم؟ 

 

تاوان سنگینی دارد 

حتی نمیدانم زیر پایم محکم است یا نه 

و نمیدانم چقدر قدرت تحملش را دارم 

 

میدانم وقت انتخاب است 

میان این همه شک و تردید 

میان همه ی این بدبینی ها و ترس ها و نبودن ها 

و با وجود همه ی خاطره ها و قول و قرارهایی که شاید تنها بین من و او ماند..... 

 

 

باید با هیچ انتخاب کنم 

باید روی هیچ شرط ببندم و پیش بروم 

بی گله بی شکایت....که اگر انتخاب کنم یعنی همه چیز را پذیرفته ام 

 

خدای من 

وقتی راه را نمی شناسم تو راهنمایم باش 

وقتی نمیدانم تو امیدم باش 

وقتی جز تو فقط بی کسی همدمم است تو یاریم کن 

 

کدام؟؟؟؟ 

میخواهم راهم حقیقت باشد 

حقیقتی که رضای توست....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد