بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

من رشته ی محبت تو پاره می کنم  

شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم.... 

 

  

 

 

هرگز فکر نمیکردم در از هم گسستن این پیوند 

درسی به این بزرگی نهفته است 

شاید اگر می دانستم 

خیلی سریع تر پیله ی این انتظار را 

می شکستم 

 

باورم نمی شد در انتهای  این تعلق 

چقدر عاشق تر از همیشه به تماشایت می نشینم 

باورم نمی شد انتها 

اعتقاد صریح تری به ابتدا بود 

 

خدای من 

حقیقتاْ ذات تو مختص عشق است و ستودن  

مرا به خاطر گلایه ها ببخش 

که این دختر کوچک پناهی جز تو برای بی قراری هایش ندارد 

 

از اینکه هرگز  دور نمیشوی ممنونم 

ممنونم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد