بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

زندگی؛ نقطه، سر خط… بی وفاییت شده عادت
تو نوشته بودی دیدار، سه تا نقطه به قیامت
زندگی؛ نقطه، سر خط… تلگِرافی شده نامه ت
قلبمو مچاله کردی، لای نقطه چین نامه ت
عزیزم، نقطه ته ِ خط، برو با خیال راحت!
به تو تقدیم این ترانه، عوض ِ جواب ِ نامه ت…
با سی و دو حرف دلگیر، مختصر، مفید و ساده
گفتی که سایه ی عشقت، از سَرَم خیلی زیاده..
زیر “دَرد“و خط کشیدی؛ ضربدر زدی رو اسمم
تا بدونم که به عشقت، تا که جون دارم طلسمم
عزیزم، نقطه ته ِ خط، برو با خیال راحت!
به تو تقدیم این ترانه، عوض ِ جواب ِ نامه ت…
روی یک کاغذ بی خط حرفای خسته به نوبت
روی سرزمین نامه ت، حرف “ت” کرده قیامت
ت” مثل “تو“، مثل “تردید“؛ “ت” مثل آخر ِ “طاقت
مثل “تنهایی“م، مثل “تب“؛ مثل آخر ِ “خیانت“…
عزیزم، نقطه ته ِ خط، برو با خیال راحت!
به تو تقدیم این ترانه، عوض ِ جواب ِ نامه ت… 

 

پ.ن:توی وبلاگ یه دوست عزیز این شعر رو خوندم....شاید اینم جواب اتفاقات افتاده نباشه.... اما حداقل برای چند دقیقه خوندنش بهم حس آشنایی میده.... یعنی می تونم یه روز بعد هاااا همه ی گذشته رو ببخشم و چشم ببندم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد