بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

چه سخته وقتی یه عالمه جواب داری 

یه عالمه حرف نگفته 

برای یه دوست 

یه دوست از گذشته هایی شاید دور شاید هم نزدیک 

چاره ای جز سکوت نداشته باشی 

چون نمیدونی کجا باید حرف بزنی 

و این چه دلگیر می تونه باشه واست 

 

چه دلتنگی اون لحظه ای که پر می کشی و بعد به خاطر میاری که همه چیز تغییر کرده 

همه چیز سالهاست که تغییر کرده 

و خودت باعث این تغییر بودی 

خودت خواستی که دنیا راهو تعیین کنه نه تو 

و بی هیچ تلاشی ایستادی و فقط نگاه کردی... 

به از بین رفتن احساسی که خودت بهتر از اون می دونستی دیگه هیچ جای دنیا نخواهی دید 

هیچ جای دنیا حتی رویاشم حقیقت نخواهد داشت 

و مسخره است اگر امروز بشینی و گله از روزگار کنی 

که این یک بار خودت مقصر بودی و انتخاب خودت بود!!! 

 

چه سخته وقتی می خوای با همه ی وجودت بهش بگی چقدر بهش افتخار می کردی  

اما هرگز نشد اینو اعتراف کنی 

وقتی می خوای بدونه نمی تونستی ....و اون خیلی چیزا رو هرگز نمی دونست! 

 

 

اما میون همه ی این ها 

قشنگ ترین حس دنیاست وقتی ....وقتی هست.... 

وقتی میبینی دورادور حواسش گاهی هم اینجاست 

انگار همه ی غربت دنیاتو میگیره اون لحظه ای که.... 

انگار یادت میره که .... 

 

هیچ وقت نشد این حرفها رو ساده و بدون .... بنویسم 

هیچ وقت این جمله های به پایان نرسیدن 

درست مثل اون احساس.... 

یه احساس نیمه تمام 

که پایانش اینجا نیست....توی این دنیا نیست....این زمان نیست.... 

 

 

معذرت می خوام.... 

همه چیزو به حالت قبل بر می گردونم.... 

نمیدونستم و فقط نگران شدم که کسی دیگه دسترسی داشته! 

 

.... 

راستی 

چیو قبول نکنم؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
تینا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

ش ی م ا....

جانم دوست بی وفای من؟؟؟
دوستت دارم....

تینا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ

دوست داشتنی هستی.... زیااااااااااد

اما من گله دارم تینا...گله دارم که نمیتونم پیشت باشم
گله دارم که یادت رفته منم حق دارم باهات حرف بزنم
منو از دوستم دور کردییییی دختر....

تینا سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ق.ظ

دوستت رو از تمام دنیا دور کردم شیما.... درست می شه..... یه کم صبر می کنی براش؟

من همه ی عمرم برای دوستمه....دوستی که خودش میدونه چقدر باورش دارم و چقدرررررررررر واسم مهمه....میدونم که حتما به این فرصت نیاز داری و هیچ چیزی به جز آرامشت برام مهم نیست....
اگر بهم قول میدی که انتظارم بی پایان نشه منم دیگه هی بهت غر نمیزنم که چرا نیستی و قول میدم دختر خوبی باشم اذیتت نکنم....
فقط....یادت می مونه که تو با خیلی از آدمها فرق داری و به خاطر ارزش هات یه جور دیگه روت حساب میشه؟یادت می مونه که هر چی هدفت بالاتر باشه سخت تر بدست میاد اما بیشتر به اوج می بردت؟؟؟ یادت می مونه خدا چقدر عاشقته؟؟؟
منم عاشقتم....اینو آخرش گفتم که مبادا یادت بره خو من مهمم دیدههههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد