بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

وقتی عزیزی رو از دست میدیم 

تازه قدر ثانیه ها رو می فهمیم  

کوتاهیه دنیا بدجور ما رو به سخره میگیره...

 

غربت دنیا رو این روزا با همه ی وجود حس می کنم 

دلم سیاهپوش رفتن یک عزیز دیگه یک عزیز پر خاطره یک عزیزی که زحمت بزرگ کردنم رو کشید و هر بار نگاه پر محبتش منو لبریز از عشق می کرد،شده...  

 

خدایا 

روحش شاد باشه 

اونو در آغوش خودت قرار بده

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مرتضی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ب.ظ http://lovedesign.blogsky.com

خدا رحمتش کنه
منم این رنجو کشیدم
به منم سر بزن

[ بدون نام ] یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

خیلی سخته آدم کسی را از دست بده ؟
اما چون مرگ را یک شروع می دونم زیاد سخت نمی گیرم

زینب پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ

سلام خواهری...چی شده عزیز؟؟؟؟؟!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد