بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

برای پدری که عمو نام گرفت!

لمس حضور تو در اوج ناباوری های شبانه، فقط و فقط نجوای عاشقانه ی خدا بود در ثانیه های سنگین دلتنگی و بیقراری.... 

 

شاید همیشه واژه ها کم بود برای بیان حقیقت احساسم  

شاید همیشه فقط نگاه بود و نگاه 

 

تو ناچیزیش را به بزرگواری ات ببخش 

تو که سنت مولایت علی (ع) را هر لحظه برایم تداعی کردی 

و من هر بار همراه اسمت، مردانگی را وصف کردم 

 

کوچکیه حرف های من را ببخش 

در این دنیای سراسر تزویر به همین واژه ها بسنده کردم تا متهم به چاپلوسی و زبان بازی نشوم 

من با همه ی قلبم با همه ی روحم با همه ی آنچه از وجودم است دوستت  دارم و مدیون محبت بی پایانت هستم 

 

اشک های اشتیاقم قابل ثبت نبود 

اما بدان هک شدن اسمت بر دیوار این کلبه ی تنهایی قشنگ ترین هدیه ی دنیا بود 

  و من ممنونم....   

***عمو دومی همیشه مهربون من! 

دخترک شما به عشق شما نفس می کشه 

دوستتون دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد