پدرم دیده به سویت نگران است هنوز....
غم نادیدن تو بار گران است هنوز....
پ.ن:بیست و یک سال گذشت و هنوز این سوال به تازگی روز اول می درخشد: من چطور می توانم در دنیایی که پدرم حضور ندارد نفس بکشم؟؟!!!!....هوا خفه است....من بی تو خسته از زندگیم...