بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

دوست داشتنش دست من نیست

همان گونه که دوست نداشتنش از دست من خارج بود


مهربانیش به سادگى قلبم را مى لرزاند

و خلوص حرف هایش سرکشى هایم را مهار مى کند


دوست داشتنش دست من نیست

شکایتى دارى از قلبم گله کن

من مقابل احساسم تسلیمم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد