بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

بغض های نشکسته

دفتر خاطراتمو....هر شب ورق می زنم....اسمتو تو هر صفحه اشه...میخونمو میشکنم

مهم نیست چقدر از فشار فکر و نگرانی خسته باشیم

مهم نیست چقدر از دست حرف و حدیث دیگران دلمون به تنگ اومده باشه

مهم نیست چقدر با هم برای برنامه های پیش رومون بحث کرده باشیم

فقط مهم اینه

که توی طول روز هر چی که بشه هر چی که شده باشه

شب

با صدای نفس های خواب آلود همدیگه دوباره عاشق میشیم

دوباره آروم میشیم

و برای ادامه ی این راهی که خودمون از اول انتخابش کردیم انرژی میگیریم


مهم اینه مسئولیت تصمیمون رو فهمیدیم

و سختی های این انتخاب هیچ وقت از عشق و تعلقمون کم نکرد


مهم اینه فقط یه نگاه کوچیکت به چشمام میتونه عمق ناراحتی هامو بخونه و

آغوش بازت اینقدر قدرت داره که یادم بره هیچ چی توی دنیا مهم تر از حضورت در کنارم نیست


اگر چه همیشه برای گذروندن هر مرحله از زندگی استرس و فشار زیادی تحمل کردیم

اما هیچ وقت یادم نرفت با همه ی سختی هایی که بهمون تحمیل شده اما همین که تو رو دارم همین که تو اینجوری عاشقی می کنی همین که با همه ی وجودت مواظب من و این زندگی هستی باید دستامو ببرم بالا و خدا رو بخاطر هر ثانیه داشتنت شکر کنم


مهم اینه که عشق کنار تو رنگ دیگه ای داره

متفاوت تر از هر چی تجربه کردم



پ.ن: دو ماه تا پایان این مرحله  از زندگیمون!!!!!

پ.ن2: دلم از دست بعضیا خیلی پره.... این روزا که دل نازک تر شدم تا گذشته رو هم مرور میکنم بغض میکنم و وقتی میخوام جلوی اشکامو بگیرم به جاش میشم یه دختر بداخلاق غر غرو..... تو سکوت میکنی و من با علم اینکه رفتارم بده اما مجبورم صبر کنم تا آروم شم.... تو هم بی توقع صبوری میکنی و فقط هر کاری میکنی که آروم باشم.....خیلی کار میکنی.... خیلی خسته میشی..... من از فشاری که روی توئه کلافه میشم..... ولی داریم بزرگ میشیم.....

پ.ن3:هنوزم اسم نداره این کوچولوی وروجک!!!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد